کرونا و ناگفته های پزشکی که تا یک قدمی مرگ رفت

به گزارش طب اصیل، قول و قراری مقدس در نفس های آخر زندگی، نجات بخش شد؛ پس از احیا همه چیز فرق کرد و قرار بر این شد نذر ایستادگی تا پای جان و تا لحظه های آخر پاندمی قرن برقرار باشد…
به گزارش طب اصیل به نقل از ایسنا، یک قرن پس از پاندمی آنفلوآنزای اسپانیایی که در بحبوحه جنگ جهانی اول رخ داد، ویروس دیگری از چین پا به عرصه وجود گذاشت و تمام پیشرفت های علمی و ساختارهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و… بشر را تهدید کرد. در کمین انسان در جان ها رخنه کرد و ارمغان تاریک مرگ و سیاهی را برای جهان به همراه آورد؛ چه بسیار انسان هایی که با علامت مثبت کرونا از زمین پر کشیدند، چه آرزوها و امیدهایی که زیر خاک رفته و چه خانواده هایی دل خون شدند از حجم از دست دادن ها و دیدارهایی که به قیامت ماند…

در همین هول و هراس ها بود که سپیدپوشان دیارمان، عزم جزم کردند به نجات مردمان شان و ساز حماسه سازی را کوک کردند؛ حماسه ای به وسعت دل هایشان و با نذر جان هایشان. پزشکان و پرستارانی که از همان ابتدای ورود بیماری به کشور با دست خالی در مقابلش ایستادند تا نگذارند مردم بیشتری پر پر شوند. خودشان بارها و بارها بیمار شدند، تا پای مرگ رفتند، از دیدار پدر، مادر، همسر و فرزند و… محروم ماندند و حتی برخی شان در این غربت جان دادند، اما باز هم برای حفظ جان مردم ایستادند. سرم در دست، تب دار و با نفسی تنگ، باز هم بر بالین بیمار حاضر شدند تا نفس بیماران به شماره نیفتد.

همین است که حالا اگر کمی چشم بگردانیم و جامعه پزشکی و پرستاری بنگریم، می بینیم پُر است از قهرمان؛ قهرمانانی که شدند تبلور جان بخشیدن. حالا چه در بیمارستان و چه در میدان تصمیم گیری و اقدام در صحنه پاندمی. یکی از این پزشکان دکتر حمید سوری است؛ کسی که مسئولانه در یورش های مختلف ویروس همیشه کوشش کرد بصورت علمی، مستند و البته در میدان عمل پاسخگو باشد و زکات علمش را بپردازد. از همان ابتدا و با طغیان کرونای ووهان در صحنه بود تا آن زمان که به عنوان مسئول تیم واکنش سریع (در دولت قبل)، با هر طغیان ویروس و با بیان جنگ هر واریانتی، از استانی به استان دیگر رفت تا شرایط را مدیریت کرده و از انتشار گسترده ویروس با کمک همکارانش پیشگیری کند؛ از طغیان بتا در شادگان تا یورش ناجوانمردانه دلتا در هرمزگان و سیستان و بلوچستان و البته حضور گاما در عسلویه که البته با حضور تیم واکنش سریع، موقتی بود.

دکتر سوری، در همین رفت و آمدها هم بود که بارها و بارها به کووید ۱۹ مبتلا شد و حتی یکبار تا پای مرگ رفت؛ چشم هایش را با نذری در دل بست، نذر این که اگر ماندنی شد تا اختتام کرونا بی هیچ چشمداشتی و بدون یک ریال پول برای مردم و در جهت مهار پاندمی کار کند؛ نذری مقدس که نجاتش داد و موهبت زندگی باردیگر به او بخشید؛ طوری که پس از بلند شدن از بستر بیماری، در قالب تیم واکنش سریع از شهری به شهر دیگر رفت تا با کمک همکارانش غائله کرونا را بخواباند و حتی بیماری شدید همسرش به کرونا که تنها در خانه بود، نتوانست او را بازگرداند.

زندگی ما پس از کرونا دیگر هیچ گاه مانند قبل نخواهد شد، خاطره آدم هایی که رفتند تا ابد در ذهن و جان مان می ماند، اما تفاوت دیگر زندگی ما پس از کرونا این است که دل مان خوش است به داشتن آدم هایی که حاضرند برای اختتام رنج هم نوع، از جان خود گذر کنند.

حالا با گذشت بیش از ۳۰ ماه از جولان کرونا در جهان، به مناسبت روز پزشک با دکتر حمید سوری به گفت و گو نشستیم تا پرونده پاندمی قرن را بازخوانی نماییم که در ادامه می آید:
یک قرن پس از آنفلوآنزای اسپانیایی
دکتر حمید سوری در گفت وگویی تفصیلی با ایسنا، می گوید: داستان کووید ۱۹ یا همان کرونا داستان بسیار عجیب، پیچیده و در عین حال آموزنده ای برای جامعه بشری و خصوصاً حوزه علوم پزشکی است. شاید پس از حدود ۱۰۰ سال از آنفلوآنزای اسپانیایی، کووید ۱۹ نخستین تجربه بشر از پاندمی با این شدت و گستردگی بود که صورت گرفت. همان ۱۰۰ سال قبل هم که پاندمی آنفلوآنزای اسپانیایی رخ داد، دانش و تجربه بشر به حدی نبود که بتواند تجربه موفقی را برای آیندگان بجای بگذارد و نه ماهیت پاندمی که در سال ۱۹۱۸ در زمان جنگ جهانی اول رخ داد، خیلی شرایط مشابهی با کرونا داشت.
غافلگیری کرونا
وی می افزاید: کووید ۱۹ ویروسی نوپدید بود؛ به این معنا که بشر تجربه قبلی درباره ی آن نداشت. آنچه که می توانست به بشر کمک نماید، تجارب مشابهی بود که از عوامل بیماری زای مشابه به دست می آمد. نخستین بار متوجه شدند که ویروسی از خانواده کرونا عامل کووید ۱۹ است که شبیه آن بصورت خفیف تر و با ابعاد بسیار کوچک تر دو ویروس سارس و مرس بود. منشاء مرس در منطقه خاورمیانه بود و مخزن آن شتر بود. سارس هم که در آسیای جنوب شرقی و چین و… بود. این دو ویروس سرعت انتقال و مرگ ومیر بسیار کمتری نسبت به کووید ۱۹ داشتند. با بروز کووید ۱۹ عملا جامعه بشری با فضایی مواجه گردید که حالت غافل گیرکننده داشت.
سخاوتمندی بشر پس از کرونا
سوری با اشاره به اینکه در پاندمی کویید ۱۹ اتفاقات خوب و بد مختلفی رخ داد، می گوید: یکی از اتفاقات مثبتی که طی این پاندمی رخ داد، این بود که جامعه بشری و خصوصاً جامعه علمی در سراسر دنیا، باهم همراه شدند و سخاوتمندانه یکدیگر را در جریان دانش و تجاربی که به دست می آوردند، قرار دادند. به صورتی که خیلی از بانکهای اطلاعاتی علمی امکان دسترسی همه محققین و مردم را به متن های انتشار یافته، ایجاد کردند. در صورتیکه قبل از آن جهت استفاده از هر مقاله باید هزینه می پرداختید. این سخاوتمندی برای تبادل تجارب بشر بسیار کمک کرد که حتی تغییراتش بصورت روزمره بود و شاید گاهی ضد و نقیض هم بود که تلاش می شد اصلاح گردد.

وقتی خیابان ها پر بود از ماشین های ضدعفونی کننده
وی ادامه می دهد: یادمان نمی رود که روزهایی بود که در خیابان ها پر بود از ماشین های ضدعفونی کننده که با الکل و مواد ضدعفونی کننده خیابان ها و معابر را ضدعفونی می کردند، اما بعد تجربه نشان داد که این اقدامات موثر نیست یا حداقل مداخلاتی که به این صورت صورت می گیرد، عوارض جانبی یا خطراتش بیش از سودی است که بوجود می آورد. بدین سبب بشر با یک فضای جدیدی مواجه گردید که نیازمند افزایش دانش بود تا راه های موثر برای کنترل و کاهش بار ناشی از پاندمی را پیدا کند و اطلاعاتش را مبادله کند. هرچند که کووید ۱۹ تا حد زیادی به رفتار مرتبط می باشد و از آنجا که رفتار جوامع بشری متفاوت می باشد، الگوی اپیدمیولوژیک بیماری نیز متغیر است. بدین سبب اساسا باید این تجارب بین المللی با مطالعاتی که در کشورهای مختلف انجام می شد، بومی سازی می شد. این بومی سازی کمک می کرد که مداخلات مناسب تر و اثربخش تری را داشته باشیم.
اعلام “عالم گیری” کووید ۱۹چرایی موفقیت برخی کشورها در مدیریت پاندمی قرن
سوری می گوید: چند هفته پس از شیوع کووید ۱۹، سازمان جهانی بهداشت اعلام پاندمی کرد؛ پاندمی زمانی اعلام می شود که حداقل در بیش از دو کشور در دو منطقه متفاوت سازمان جهانی بهداشت اپیدمی رخ دهد. پاندمی رخ داد و مساله عالم گیر شد. به دنبال آن یکسری مقررات و مقررات بین المللی به وجود آمد همچون این که محدودیت هایی در ورود به کشورها به وجود آمد یا تعاملات بین المللی تابع شرایط پاندمی تغییراتی کرد. تجربیات اولیه نشان می داد که برخی کشورها موفق عمل کردند و برخی کشورها خیلی موفق عمل نکردند. به عنوان مثال کره جنوبی را اگر با کشور خودمان مقایسه نماییم، باید توجه کرد که کره جنوبی یکی از کشورهایی بود که خوب در مقابل پاندمی عمل کرد. فاصله کره جنوبی تا چین حدود ۱۰۰۰ کیلومتر است، جمعیتی ۵۰ میلیونی دارد و سالانه حدود ۶ میلیون چینی به عنوان توریست به کره جنوبی سفر می کنند. در مقایسه با کشور ما، باید توجه کرد که فاصله ایران تا چین حدود ۱۰ هزار کیلومتر است، تعداد توریستهایی که وارد کشور می شوند، شاید ۵ تا ۶ هزارتا باشد و جمعیتی ۸۰ میلیونی داریم. باوجود این که به نظر می رسد که کره جنوبی برای طغیان و گسترش بیماری باید خیلی حائز شرایط تر باشد، اما شاهدیم که اعداد و ارقامش حتی با گذشت یکسال از پاندمی با کشور ما قابل مقایسه نبود؛ به صورتی که در یکسال ابتدایی مجموع تعداد مرگ هایش هنوز به ۳۰۰ نفر نمی رسید. در صورتیکه ما ۱۵ تا ۱۶ هزار مرگ داشتیم.

وی درباره ی علل موفقیت کشورهایی مانند کره جنوبی در مقابل پاندمی، ادامه می دهد: یکی از دلیلهای این است که کشوری مانند کره جنوبی از اپیدمی های کوچکی مانند سارس که در سال ۲۰۰۹ رخ داد، به خوبی درس گرفته بود و کاملا آماده بود. آمادگی هم فقط آمادگی ذهنی نیست. کره جنوبی برای مقابله با بحران های زیستی همچون اپیدمی هایی مانند کووید ۱۹، ساختار تعریف کرده و نیرو آموزش داده بود و می دانست که اگر پاندمی رخ دهد، چه خواهد شد. در صورتیکه در کشور ما متاسفانه این آمادگی وجود نداشت. تا روزها و هفته ها دنبال این بودیم که اپیدمی و کووید هست یا نیست.
اولین موارد رسمی کرونا در ایرانقرنطینه؛ راهکاری مناسب برای مقابله با کرونا یا اقدامی قرون وسطایی؟
سوری با اشاره به اینکه نخستین مورد کووید ۱۹ را که رسما گزارش کردیم، در بهمن ماه بود، می گوید: البته شواهد نشان می داد که قبل تر از آن ورود ویروس اتفاق افتاده بود. در ابتدا خواستگاهش در قم بود. فرضیات مهم و معناداری که برای آن عنوان شد، این بود که افرادی که از چین به آنجا می آمدند، حامل عامل بیماری زا بودند. همان زمان سفارش های مختلفی شد که باید آنجا قرنطینه شود و از گسترش اپیدمی جلوگیری شود، اما این اتفاق رخ نداد و متاسفانه بیماری شیوع پیدا کرد. حتی از طرف برخی همکاران و مسئولان مطرح می شد که قرنطینه برای قرون وُسطی است. البته قرنطینه در قرون وُسطی شکل گرفت، اما همچنان ادامه داشت.
نبود رویکرد های پیشگیرانه و انتشار کرونا در سراسر کشور
وی می گوید: مجموعه ناآگاهی و غافلگیری موجب شد که در مدت کوتاهی بیماری در مناطق مختلفی از کشور همچون تهران و جنوب استان گیلان گسترش پیدا کرد و به دنبال آن به سرعت گسترش موارد در سراسر کشور شکل گرفت که موج اول کرونا با ویروس ووهان بود. حتی در زمانی که هنوز بسیاری از شهرهای ما آلوده نشده بودند، پیشنهاد شد که برای صیانت از جوامع، قرنطینه معکوس داشته باشیم. به عنوان مثال فلان شهری که هنوز آلوده نشده بود، ترددها در آن کنترل شود و اجازه ندهند که موارد آلوده یا حامل بیماری وارد شوند و… که باز هم کم توجهی شد.

سوری با اشاره به اینکه در این زمان نه واکسن وجود داشت و نه داروی اختصاصی که البته هنوز هم داروی اختصاصی نداریم، می گوید: عمده ترین اقداماتی که باید انجام می شد، رویکرد های پیشگیرانه و اپیدمیولوژی بود. این در حالی بود که مردم وحشت زده شده بودند، مساله به یک عنوان داغ رسانه ای بدل شده بود و همه دنبال کسب اطلاعات و اخبار بودند. در نتیجه در کنار اخباری که از مجاری مختلف منتشر می شد، شایعات و اخبار غیر علمی هم وجود داشت و در جامعه برای همه یک سردرگمی به وجود آمده بود. خیلی از مداخلات هم مداخلاتی نبود که برمبنای مطالعات به روز شکل گرفته باشد. مانند شستن دست ها، استفاده از ماسک و… که مدت ها درباره ی آنها بحث وجود داشت. بدین سبب سرگشتگی و بلاتکلیفی در مقابله با این پاندمی در کشورف اثر حادی گذاشته بود.

وی می افزاید: اگر همه ویروس کرونای جهان را جمع نماییم، شاید یک قاشق غذاخوری نشود، اما چنان جامعه بشری، اقتصاد، فرهنگ، سلامت و… را تحت تاثیر قرار داد که بشر پیش از این کمتر تجربه کرده بود. بدین سبب مساله حالت جدی تری به خود گرفت. برای اینکه اپیدمی هم حاد بود و هم پیشرفته و تهدیدکننده؛ یعنی به شدت تمام ابعاد زندگی جامعه بشری را تهدید می کرد.
شرایطی که روز به روز وخیم تر می شد..
سوری ادامه می دهد: خیلی از بیمارستان ها از بیماران کوویدی انباشته شد، تعداد مرگ ومیر بسیار بالا بود و روزبه روز هم شرایط بدتر می شد. البته برخی کشورها رویکرد های موفق تری داشتند. برای اینکه از بضاعت های علمی شان خوب استفاده کردند. در صورتیکه در کشورهایی مانند ما کمتر به این موضوعات توجه شد. باید توجه کرد که ما در زمینه علوم پزشکی، حدود ۸۰۰ مرکز تحقیقات داریم. این مراکز خیلی نقش موثر و تعیین کننده ای در تصمیم گیری برای مقابله با اپیدمی نداشتند؛ به صورتی که برای تصمیم گیرندگان مستندات بومی ایجاد کنند و مشخص کنند که مناسب ترین تصمیم چه هست. گاهی یا کپی می کردند یا سفارش های سازمان جهانی بهداشت را پیاده می کردند که طبیعتا کفایت نمی کرد و اثربخشی لازم را نداشت. برای اینکه سازمان جهانی بهداشت یکسری سفارش های کلی می کند و هر کشور باید این سفارش ها را با مطالعات بومی خودش تطبیق دهد. حتی کمیته های علمی هم که شکل گرفت، عمدتاً کمیته مشورتی بود تا کمیته ی علمی. برای اینکه کمیته ی علمی نیاز به خوراک علمی بومی دارد. زمانیکه این خوراک حاصل نشود، عضو کمیته ی علمی عمدتاً نظرات شخصی را بیان می کند که سطح اعتباری بالایی را ندارد. آنچه که گفتم خلاصه ای از آنچه که در هفته ها و ماه های ابتدایی پاندمی در کشور رخ داد، بود که با واریانت اصلی کلاسیک ووهان رخ داد.

۵ جهش هشداردهنده
سوری ادامه می دهد: طبیعتا به دنبال اقداماتی که انجام شد و همین طور برمبنای طبیعت ویروس که برای بقای خودش تلاش می کند، روند بیماری تا حدی آرام تر شد. پس از آن در ویروس جهش هایی صورت گرفت که تا حالا ۵ جهش هشداردهنده داشتیم که شامل ووهان یا آلفا، بتا، دلتا، گاما و اُمیکرون بود. اواخر زمستان ۱۳۹۹ شاهد رخداد واریانت بتا در کشور بودیم که خاستگاه آن در شهرستان شادگان استان خوزستان شناسایی شد. آن زمان من به عنوان مسئول کمیته واکنش سریع به آنجا رفتم. آنجا تحلیل عمیقی درباره ی مساله انجام شد و کوشیدیم با مداخلات مناسبی که انجام شد، سرعت انتشار را تا حد زیادی کاهش دهیم.
“واکنش سریع” در میدان کروناماجرای طغیان “بتا” در شادگان
وی ادامه می دهد: منشاء طغیان ویروس با واریانت بتا در شادگان عمدتاً از عراق بود. شادگان در جایی قرار دارد که ترددهای غیر رسمی بین ایران و عراق زیاد صورت می گیرد و این ترددها مسبب شیوع بیماری بودند. در عین حال متاسفانه در ایام اول هم سهل انگارانه با موضوع برخورد شده بود، اما در ایام پنجم و ششم شیوع بود که متوجه شدیم و بلافاصله به آنجا رفتیم که تا حد زیادی کنترل انجام شد. کوشیدیم بیماریابی فعال داشته باشیم، تست ها را مرتبا افزایش دادیم. آن زمان طرح شهید سلیمانی هم تصویب شده بود و از آنجا که برای شکل گیری آن درگیر بودیم، چارچوب کار را می دانستیم. خوشبختانه تمام اجزای طرح شهید سلیمانی شامل اقدامات مراقبتی، حمایتی، نظارتی، کنترل ترددها، بیماریابی فعال و… تا حدی شکل گرفت و اقداماتی با همکاری مسئولان محلی خصوصاً دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز و دانشگاه علوم پزشکی آبادان انجام و موجب شد سرعت انتشار تا حد زیادی کاهش پیدا کند. به عنوان مثال به افرادی که تست شان مثبت بود، اجازه خروج از استان داده نمی شد، بیماریابی فعال شده بود و…
بحران “دلتا” در جنوب
سوری با اشاره به اینکه پس از بتا، شاهد واریانت دلتا بودیم، می گوید: دلتا در بهار ۱۴۰۰ عنوان شد. از آنجا که متاسفانه ما نظام بیماریابی فعالی نداریم، خیلی تاریخ دقیق شروع این واریانت ها را نمی دانیم. وقتی به حدی می رسد که زیاد می شود، شناسایی می شود و بنابراین تقریبی تاریخ ها را مطرح می کنم. بدین سبب نیمه دوم بهار ۱۴۰۰ بود که واریانت دلتا را داشتیم که عمدتاً خاستگاه آن در جنوب کشور بود. نخستین موردی که مشاهده شد، فرد غیر ایرانی در زندانی در میناب بود که بعدا فوت کرد، اما در تعاملات و ملاقات هایی که داشت، بیماری را منتقل کرده بود. همان زمان بلافاصله با تیم واکنش سریع به منطقه رفتیم و حتی از زندان میناب بازدید مبسوطی داشتم. کوشیدیم با اقداماتی که انجام می دهیم، انتشار دلتا به غرب استان هرمزگان را به حداقل برسانیم که تا حدی هم موفق بودیم، اما از آنجا که خاستگاه دلتا از هند و مرزهای شرقی کشور بود، عملا از جنوب شرقی کشور گسترش بیماری شکل گرفت. حتی فرد غیر ایرانی هم که نخستین بار گزارش شد، از پاکستان و از مرزهای جنوب شرقی بصورت غیرقانونی وارد کشور شده بود.
دلتا در سیستان و بلوچستان و مقابله ای سریع
وی با اشاره به اینکه کووید ۱۹ با واریانت دلتا به تدریج به شمال استان سیستان و بلوچستان گسترش یافت، ادامه می دهد: همان زمان بود که تیم واکنش سریع بلافاصله به استان سیستان و بلوچستان اعزام شد. با عنایت به این که شدت بیماری و مرگ در دلتا بسیار بالا بود، باتوجه به حکمی که وزیر بهداشت وقت به عنوان نماینده تام الاختیار به من دادند، چند هفته ای در سیستان و بلوچستان اقامت داشتم و با هماهنگی و همکاری مقامات استان و دانشگاه های علوم پزشکی ایرانشهر، زابل و زاهدان اقدامات خوبی انجام شد. در آن زمان به علت شرایط حساس استان سیستان و بلوچستان حواشی بوجود آمد، اما با تلاش هایی که انجام شد، کمک کرد که در آنجا اپیدمی به سرعت کنترل شود.

سوری می افزاید: در سیستان و بلوچستان تراکم جمعیت پایین است که خودش یک فرصت است، اما در عین حال مشکلی هم بوجود می آورد که دسترسی به جمعیت ها را سخت می کند. در آنجا سه دانشگاه علوم پزشکی جمعیت را پوشش می دهند. کل جمعیت استان حدود سه میلیون نفر است و از آنجا که کانون دلتا در جنوب بود و داشت به سمت شمال سرایت می کرد، یکی از اقدامات مان این بود که اهتمام می کردیم با کنترل هایی که صورت می گیرد، سرایت بیماری از جنوب به شمال را کاهش دهیم. در این خصوص بلافاصله قرارگاهی در دانشگاه علوم پزشکی زاهدان به عنوان دانشگاه مادر شکل گرفت و کوشیدیم تمام اقداماتی که صورت می گیرد، بین سه دانشگاه علوم پزشکی هماهنگ نماییم. به عنوان مثال اگر می خواستیم بیماریابی نماییم، هماهنگ عمل می شد.
ورود واکسن و ماجرای کنترل کرونا در سیستان و بلوچستان در بحبوحه دلتا
وی با اشاره به اینکه در همان زمان واکسن کرونا هم به طور گسترده تری در اختیار قرار گرفت، می گوید: عملا از اواخر تیر ماه ۱۴۰۰ استان سیستان و بلوچستان در اولویت واکسیناسیون قرار گرفت. البته در ابتدا در مقابل واکسیناسیون مقاومت وجود داشت، اما با راه اندازی کمپین ها، توسعه مراکز واکسیناسیون در مناطق و تشکیل اکیپ های سیار واکسیناسیون، از تزریق واکسن استقبال بیشتری شد. در عین حال آن زمان سن واکسیناسیون در کشور از ۶۰ به بالا بود که در سیستان و بلوچستان آنرا به ۵۰ سال رساندیم و حتی ۴۰ سال به بالایی که بیماری زمینه ای داشتند هم شامل شدند. در عین حال به جهت اینکه بتوانیم پوشش مان را افزایش دهیم، اعلام کردیم در مناطق دوردستی از استان که افراد باید بیش از ۵۰ کیلومتر طی کنند تا به مراکز برسند، هر کس بالای ۱۸ سال بود، واکسن بزنید. این کمک کرد که کانون های آلودگی را کنترل نماییم.

خاموشی التهاب دلتا در سیستان و بلوچستان
سوری می افزاید: البته به هر حال بیماری زایی دلتا بسیار بالا و گسترش بیماری خیلی سریع بود. در یک دوره سه هفته ای التهاب ناشی از اپیدمی و طغیان هایی که رخ داده بود، در منطقه سیستان و بلوچستان خاموش شد؛ به صورتی که زمانی که می خواستم به تهران برگردم، بیمارستان ها خالی از بیمار بود. در صورتیکه پیش از آن تراکم بیمار به حدی بود که جا نداشتند. شرایط خیلی مشکل بود، اما وظیفه ای اخلاقی و انسانی بود که داوطلبانه پذیرفتم که به سیستان و بلوچستان بروم؛ نه الزام سازمانی داشتم و نه دنبال منافع شخصی بودم و همین موضوع انرژی مضاعفی به من می داد.
ورود غیرقانونی افغان ها به کشور و گسترش باردیگر دلتا
وی ادامه می دهد: منتها اپیدمی باردیگر به مرور گسترش یافت؛ ابتدا بواسطه ترددهایی که به شمال استان وجود داشت. در عین حال با تغییراتی در افغانستان و برخی ورود غیرقانونی افغان ها به شمال استان سیستان و بلوچستان همزمان شد و بیماری باردیگر گسترش پیدا کرد. مرزها هم خیلی کنترل نمی شد. در آن زمان آنجا بودم و شاهد بودم که چه بی نظمی اجتماعی به وجود آمده بود که می توانست اپیدمی را گسترش دهد، اما خوشبختانه با کمک مرزبانی نیروی انتظامی که متولی مرزها بود، اقدامات خوبی انجام شد، اما به هر حال بواسطه ترددهایی که به ویژه مردم شمال استان سیستان و بلوچستان در شرق استان گلستان و خراسان جنوبی دارند، تا حدی اپیدمی به آنجا سرایت کرد؛ به صورتی که در شرق استان گلستان نیز پیک های بعدی را داشتیم که بلافاصله هم به آنجا عزیمت کردیم و بررسی کردیم.

سوری با اشاره به اینکه طبیعتا با تشدید بیماری، میزان مرگ های کرونائی نیز بالا رفت، می گوید: البته واکسیناسیون مقابل کرونا هم درحال گسترش بود. خوشبختانه از آن زمان به بعد و حتی حالا که بیش از ۱۲ ماه از طغیان دلتا در سیستان و بلوچستان می گذرد، مرگ ومیرهای ما در کل استان روزانه در حد صفر و یک نوسان دارد که نشان داده است مداخلاتی که انجام شد، اولا موثر بود و دوما از طرف مسئولان محلی ادامه داشت.
شکل گیری کانون “گاما” در یک منطقه مهم تجارییورشی که در نطفه خفه شد
وی با اشاره به اینکه پس از آن دلتا به استانهای دیگر سرایت کرد، می گوید: در همین فاصله واریانت گاما آمد که خاستگاهش در آمریکای جنوبی بود. یکسری مواردی از این واریانت در منطقه تجاری عسلویه گزارش شد که بلافاصله به عنوان تیم واکنش سریع به آنجا عزیمت کردیم. عسلویه محل تلاقی سه استان یعنی جنوب استان فارس، غرب استان هرمزگان و شرق استان بوشهر است و از آنجا که منطقه تجاری است، ترددها در آن زیاد است. در عین حال از نظر اقتصادی هم برای کشور مهم بود که فعالیت ها در آنجا نخوابد و دوم این که از آنجا که کارکنان آنجا بین شهرهای مختلف در تردد هستند، این خطر وجود داشت که به سرعت همه کشور را بگیرد. در آنجا هم اقدامات خوبی انجام شد که موجب شد واریانت گاما را که منشاء آن آمریکای جنوبی بود و از آفریقا منتقل شده بود، موردی از آنرا در کشور نداشتیم و در همان محدوده باقی ماند و به سرعت کنترل شد و شاید اصلا خیلی ها متوجه وجود این واریانت در کشور نشدند.
فریب “اُمیکرون”
این اپیدمیولوژیست در ادامه صحبت هایش می گوید: در مرحله بعدی واریانت اُمیکرون را داشتیم. هفت الی هشت ماه پس از اینکه دنیا واکسیناسیون انبوه مقابل کووید ۱۹ را شروع کرد، واکسیناسیون در کشور ما هم آغاز شد. نخستین واکسنی که تولید شد و تاییدیه گرفت، فایزر بود که در آبان ماه ۱۳۹۹ تاییدیه گرفت و ما اواخر تیر ماه ۱۴۰۰ واکسیناسیون انبوه را با واکسن های مورد تایید کشورمان شروع کردیم. البته واکسن از اواخر بهمن ۱۳۹۹ با اولویت گروههای بهداشتی و درمانی شروع شده بود و عمومی نشده بود و تعدادش محدود بود. در نهایت با دولت جدید، موانع و مشکلات ورود واکسن کمتر شد و حجم عظیمی واکسن خصوصاً سینوفارم وارد شد. اقدام بسیار خوبی که انجام شد، این بود که سرعت واکسیناسیون بالا رفت و در مدتی مقام اول را داشتیم و توانستیم سطح پوشش واکسیناسیون را به سرعت بالا بریم. تا حد زیادی جبران مافات شد.
رویای اختتام پاندمی کرونا
سوری می افزاید: اُمیکرون شدت بیماری زایی کمتری داشت، اما گسترش و سرعت بیماری زایی آن بیشتر بود و غالب شد. در ابتدا از آنجا که تعداد مرگ ومیرها کاسته شده بود و متاسفانه عمده اطلاعات ما برای تصمیم گیری و قضاوت درباره ی اپیدمی یا رنگبندی شهرها برمبنای مرگ و بستری بود، گمراه کننده بود. شاید این شاخص ها برای دلتا خوب جواب می داد که میزان کشندگی اش بالا بود، اما برای اُمیکرون که میزان کشندگی پایین بود، ما را گرفتار گمراهی می کرد. به همین دلیل با فروکش نسبی بیماری به اشتباه مباحثی در خصوص اختتام اپیدمی و جشن ملی و مباحثی از این قبیل عنوان شد و در رسانه ها برخی مجری ها به خودشان اجازه دادند که درباره ی اختتام اپیدمی و کنار گذاشتن ماسک صحبت کنند. بالاخره القای عادی انگاری و اختتام اپیدمی لطمه بزرگی به جامعه زد که حالا هم که در اواخر مرداد ماه ۱۴۰۱ هستیم داریم اثرات و تبعات آنرا می بینیم.

ایران در باشگاه کشورهای تولیدکننده واکسن کرونا
وی ادامه می دهد: در این فاصله اتفاق بسیار خوبی رخ داد و آن تولید واکسن های کرونای داخلی بود. خوشبختانه این مساله خوب نتیجه داد. هرچند که تا حالا هیچ کدام تاییدیه بین المللی نگرفتند، اما توانستند تا حد زیادی زیرساخت کشور را به لحاظ تولید پلت فرم های مختلف تقویت نمایند و ایران را جزو باشگاه کشورهای تولیدکننده واکسن مقابل کووید قرار داد. کوشش های بیشتری نیاز است تا تاییدیه های بین المللی دریافت شود. البته این مساله یکسری عوارض هم داشت. به صورتی که ورود واکسن بیش از اندازه نیازمان بود و همزمان با تولید داخلی واکسن ها، قسمتی از واکسن های داخلی روی دست تولیدکنندگان ماند.
بی حسی در مقابل پاندمی قرن
سوری می گوید: در این خصوص استقبال مردم هم برای دزهای بوستر به شدت پایین آمد و نتیجه عکس سال قبل را دیدیم و گرفتار بحران اضافه واکسن شدیم. سال قبل دنبال واکسن می گشتیم، یکسال بعد دنبال افرادی بودیم که به آنها واکسن تزریق نماییم که علاوه بر ضررهای اقتصادی که داشت، مقداری الگوی اپیدمیولوژی اپیدمی را تحت تاثیر قرار داد؛ به صورتی که رعایت پروتکل ها کم شد و به زیر ۵۰ درصد رسید، استقبال از واکسیناسیون به شدت پایین آمد. اهمیت موضوع که در سطح استانها و کشور شکل گرفته بود، کمتر شد و نوعی بی حسی در بعضی متولیان و مسئولان سلامت برای مقابله با اپیدمی بوجود آمد. با این تصور که اپیدمی تمام شده و چند روز هم که تعداد مرگ های تایید شده، صفر شد، این تصور غلط را ایجاد کرد که اپیدمی تمام شده است.
بازیِ کرونا
وی ادامه می دهد: روزی که نخستین مورد صفر مرگ های تایید شده کووید اعلام شد، ایران صد و شصت و چهارمین کشوری بود که صفر مورد مرگ در آن گزارش شده بود. بنابراین روندکاهشی اتفاقی بین المللی بود که البته بازیگر اصلی آن هم ویروس بود، نه مداخلات ما و ویروس کوتاه آمده بود. البته کوتاه آمدنش به طبیعتش بازمی گردد. برای اینکه ویروس برای ادامه حیات نیاز به میزبان دارد. کووید ۱۹ هم تنها میزبانش انسان است و دوست ندارد که همه آدم ها بمیرند. بدین سبب بازی که با بشر دارد که یکبار کشندگی اش بالا رفته و بعد کاسته می شود، عملا با هدف بقای خودش است. بدین سبب زمانیکه می بیند بشر دارد جدی با او مقابله می کند، تلاش می کند کمی بیماری زایی اش را بکاهد تا حیات خودرا حفظ نموده و بموقع شبیخون بزند و حیاتش را حفظ کند. متاسفانه این اتفاق برای کشور ما رخ داد و ویروس اغفال مان کرد؛ به صورتی که چون کشندگی و شدتش کاهش پیدا کرد، تصور کردیم که تمام شده است.
اپیدمی اختتام نیافته است
سوری می گوید: این در حالی بود که پس از تعطیلات نوروز و اوایل اردیبهشت ماه به تدریج شاهد افزایش موارد بودیم. از آنجا که میزان کشندگی و شدت اُمیکرون کم بود، خیلی رنگ بندی شهرها و میزان بستری و مرگ ومیر پیام درستی نمی داد و گمراه کننده بود. تا جایی که آنقدر فراوانی مبتلاشدن زیاد شد که به تبع آن بستری و مرگ ومیر هم افزوده شد و تا مرز سه رقمی هم رسید. بر این اساس باردیگر التهاب در جامعه به وجود آمد که اپیدمی در جامعه اختتام یافته نیست و باید باردیگر یاد بگیریم که چگونه با اپیدمی رفتار نماییم.

این اپیدمیولوژیست ضمن اشاره به شکل گیری قرارگاه ستاد ملی کرونا طی بیش از یکسال گذشته که بر مصوبات و دستورالعمل ها نظارت می کند، می گوید: قرارگاه ستاد ملی کرونا چند کمیته همچون کمیته پیشگیری و بهداشت دارد که در آنجا برای تحلیل درست مساله تلاش هایی شد. مطالعاتی انجام شد و طرح شهید سلیمانی هم که در فاصله ابتدای آذر تا اختتام اسفند ۱۳۹۹ شکل گرفت و بعد به دلایلی مورد کم لطفی قرار گرفت، در این کمیته اهتمام شد باردیگر اجزایش با همکاری سازمان های مختلف شکل بگیرد. برآیند این شد که ستاد ملی کرونا و قرارگاه به قضایا در سطح ملی نگاه کند و مسئولیت را در استانها برای مدیریت اپیدمی با اختیارات بیشتر به استانها دهد که در راس آن استاندار، فرمانده سپاه استان و رئیس دانشگاه علوم پزشکی استان است که منجر به افزایش همکاری و هماهنگی بین بخشی و اثربخش تر شدن اقدامات باشد.
چرایی انحلال تیم واکنش سریع کرونا
سوری ضمن اشاره به نقاط ضعف مدیریت اپیدمی نیز می گوید: در این بین یکسری اتفاقات نامناسب هم افتاد که یکی از آنها انحلال تیم واکنش سریع بود. آنچه که حالا به عنوان تیم واکنش سریع وجود دارد، در حقیقت تیم واکنش سریع نیست. در اپیدمی ها تیم واکنش سریع باید تحت حوزه وزیر بهداشت و معاونت بهداشت با هدف پیشگیری باشد، نه این که در بیمارستان ها واکنش سریع داشته باشیم که البته داستان آن متفاوت می باشد. فکر می کنم یکی از دلیلهای آن ناآگاهی و نداشتن اطلاعات کافی درباره ی تیم های واکنش سریع بود. در عین حال دلیل دیگرش هم شاید تعصبات و گرایش های صرف سازمانی منجر به این اقدام شد. گاهی احساس می شد که در بعضی زیرمجموعه های وزارت بهداشت دخالت هایی از بیرون صورت می گیرد که خیلی خوشایند نبود.

وی تاکید می کند: البته وجود قرارگاه ستاد ملی کرونا بسیار کمک کرد و به گونه ای کار تیم های واکنش سریع را در قرارگاه ادامه دادیم. گزارشات مستمر به ستاد داده می شد. نکته مهم دیگری که در دولت جدید شکل گرفت، این بود که شخص رئیس جمهور تصمیم گیری را مبتنی بر شواهد علمی گذاشتند. به این معنا که هر سازمان یا جایی اگر برنامه یا پیشنهادی دارد، باید حتما مستندات علمی پیوست آن باشد. این موجب شد که مقداری از آزمون و خطا فاصله بگیریم.
آغاز حرکت به سمت زندگی عادی
سوری با اشاره به اینکه به هر حال معیشت جامعه به شدت از اپیدمی متاثر شده بود، اظهار می کند: از یک طرف پاندمی و از سویی تحریم ها مقابل کشورمان، کسب وکار مردم را گرفتار خدشه و مشکل کرده بود و عقل حکم می کرد که معیشت و زندگی عادی مردم را در کنار اپیدمی شکل دهیم. بر همین مبنا نسخه ششم طرح شهید سلیمانی در آذرماه ۱۴۰۰ تدوین شد با شعار حرکت به سمت عادی شدن زندگی در کنار کووید ۱۹؛ به نحوی که هم بتوانیم کووید را مدیریت نماییم و هم مردم معیشت شان را داشته باشند. در عین حال تصمیم گرفته شد که مدارس بازگشایی شود و با وجود این که عده ای مخالفت می کردند، اما شواهد نشان می داد که ضرری که بابت بسته بودن مدارس، دانشگاه ها و… تحمیل شده، بیش از نگرانی از مبتلاشدن به بیماری در آن برهه بود. به هر حال تصمیمات باید در یک معامله منطقی بین ضرر و سود باشد. اگر ضرری که بابت مداخله به جامعه تحمیل می شود، بیش از سود آن باشد، عاقلانه نیست. به عنوان مثال مانند برخی دُزهای واکسیناسیون است. ممکنست تزریق دزهای بعدی برای برخی افراد خیلی واجب باشد و در عین حال ممکنست برای برخی ضررش بیش از سودش باشد. همین طور باید مداخلات هزینه اثربخش باشد. بر این اساس بازگشایی مدارس و مراکز آموزشی و… در این برهه با رعایت پروتکل ها اتفاق خوبی بود.

وی ادامه می دهد: ما از ابتدا کوشیدیم خودمان را ترمیم نماییم. در بهار ۱۳۹۹ که فقط دو تا سه ماه از اپیدمی گذشته بود، مطالعه ای در دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی با حمایت و کمک شهرداری تهران انجام دادیم که روی ۱۰۰ هزار نفر جمعیت در مناطق مختلف صورت گرفت و خیلی نمی دانستیم که داستان چه هست. این مطالعه اطلاعات بهادار ای به ما داد که یکی از اسناد پایه ای ما برای شکل گیری طرح شهید سلیمانی شد. به عنوان مثال متوجه شدیم که تب سنجی خیلی مداخله موثری نیست. قسمتی از مداخلاتی که نسنجیده انجام شد، به علت ناآگاهی و بی اطلاعی و بخشی هم ناشی از سودجویی برخی افراد بود که سودهای کلانی هم برده شد. هنوز هم باید این هوشیاری وجود داشته باشد که جامعه فریب افراد سودجو را نخورد.
ساب واریانت های اُمیکرون
سوری می گوید: به هر حال پس از بروز اُمیکرون، این واریانت، ساب واریانت های مختلفی را پیدا کرد و هر روز هم اطلاعات و اخبار جدیدی از آن می شنویم. البته این موارد را نمی توانیم به عنوان یک واریانت جدید بدانیم. به هر حال پس از دوره ای که تصور می شد اپیدمی تمام شده، باردیگر شکل گرفته و الان نیاز به یکسری اقدامات است.
هزینه هایی که عمدتاً صرف درمان شد
وی می افزاید: ما بودجه کلانی را صرف اپیدمی کووید ۱۹ کردیم که تعدادی از آنها مستقیم بود و برخی غیر مستقیم. برخی مداخلات هم بسیار پرهزینه هستند و ضعفی که در دوره کرونا وجود دارد این است که هیچ گاه اثربخشی مداخلات اندازه گیری نشد. به عنوان مثال بحث قرنطینه یا بستن و بازگشایی مدارس در وضعیت مختلف خیلی مهم است. به عنوان مثال من یک زمانی مخالف باز بودن مدارس بودم، اما زمانیکه شدت بیماری به حدی بالا بود که وضعیت نگران کننده بود یا پاسخ ابهامات مان را نمی دانستیم و نمی توانستیم خطر را بپذیریم. بدین سبب در وضعیت مناسب تر نیازی به این مداخله نیست. سفارش های بین المللی می گوید مدارس باید آخرین جایی باشند که در یک پاندمی بسته می شوند و اثرات سوء بسته شدن آنها زیاد است. متاسفانه مطالعات انجام شده نشان داده است که بچه های ما حدود سه سال از تحصیل عقب ماندند. این عارضه کمی نیست. اینها هزینه های غیر مستقیم بود. هزینه های مستقیم کرونا هم بسیار بالا بود. بطور کلی برآورد می شود که حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد اقتصاد دنیا تحت تاثیر این پاندمی قرار گرفت که فقط هزینه مستقیم است.
مرگ هایی که می شد از آنها پیشگیری کردکسانی که نمی خواهند پاندمی تمام شود
سوری با اشاره به اینکه ما از بودجه ها و هزینه های مستقیم هم به خوبی استفاده نکردیم، می گوید: عمده هزینه ها صرف امور درمانی شد. البته گاهی ناگزیریم که این هزینه ها را انجام دهیم، اما اگر به خوبی مدیریت نشود، این هزینه ها حیف می شود. بیش از ۵۰ درصد از هزینه های ما صرف دارو شد. این درحالیست که هنوز هم هیچ درمان اختصاصی برای کووید ۱۹ وجود ندارد یا هزینه های مربوط به تجهیزات و لوازم. البته درست است که مردم خدمات می خواستند و دولت و وزارت بهداشت باید پاسخگو می بود، اما هزینه های که برای پیشگیری پرداخت کردیم، بسیار ناچیز بود. بسیاری از اقداماتی که حتی می توانست با سرمایه گذاری اندکی در دوره پیش از رخداد پاندمی، به نفع اقتصاد کشور باشد، انجام نشد و بعد به جهت اینکه بتوانیم با این رخداد هزینه نماییم، مجبور شدیم میزان زیادی بودجه خرج نماییم و لطمه جانی بسیاری بپردازیم. قطعا درصد قابل توجهی از مرگ هایی که به علت کووید در کشورمان رخ داد، قابلیت پیشگیری داشت و می شد جلو آنرا گرفت. بخشی را مقصر خود مردم بودند که بی توجهی می کردند و بخشی هم ناشی از تصمیمات و سیاست های نادرست بود که گاهی ناشی از ناآگاهی و بی اطلاعی بود و بخشی هم ناشی از این بود که شاید منافع عده ای در ادامه اپیدمی بود وهنوز هم چنین است. برخی دوست ندارند این اپیدمی تمام شود. برای اینکه درآمدهای هنگفت برایشان به دنبال دارد.

وی با اشاره به اینکه جامعه ما هنوز در شرایطی قرار دارد که همچنان در التهاب است و سیاستگذاری مقداری دشوار است، اظهار می کند: هنوز نمی دانیم مدارس را باز نماییم یا خیر، هنوز نمی دانیم چند دُز واکسن باید تزریق نماییم، آیا واکسن های موجود، موثرند یا واکسن گریزی با واریانت های جدید کرونا بالا رفته است، سطح ایمنی جامعه ما چقدر است، سیاست هایمان را در کنار اپیدمی چگونه باید شکل دهیم؛ به عنوان مثال اگر در برنامه توسعه، این اپیدمی را نبینیم، اساسا بسیاری از انتظاراتی که در آن تدوین می شود، برآورده نخواهد شد و…. این اپیدمی نوسان دارد و هر لحظه ممکنست طغیان شدیدی مانند دلتا شکل بگیرد و جامعه را زمین گیر کند.
کرونا؛ بازگیر اصلی صحنه پاندمی
سوری می افزاید: حالا سه بازیگر اصلی در عرصه کرونا داریم؛ ویروس، مردم و سیاست گذاران. هم اکنون بازیگر اصلی ویروس می باشد و اگر دو بازیگر دیگر نتوانند تعامل فعالی با ویروس داشته باشند و نقش فعالی داشته باشند، اساسا ویروس همچنان با ما خواهد بود و این نوسانات پیش می آیند. در عین حال اینکه تصور نماییم ویروس دارد ضعیف می شود، کاملا تصور باطلی است. این که فکر نماییم تاریخ مصرف دارد و عمر اپیدمی دو تا سه سال است، اصلا اینطور نیست. این که بخواهیم با آنفلوآنزای اسپانیایی مقایسه نماییم، باز هم درست نیست. برای اینکه ماهیت ویروس متفاوت می باشد. بدین سبب پیچیدگی که حیات ویروس دارد، مشخص می کند که باید همه مفروضات را در ذهن مان داشته باشیم؛ از بدترین سناریو و بازگشت به اوج اپیدمی و مرگ های چندصد موردی تا خفیف شدن و خاموشی اپیدمی را باید در ذهن داشته باشیم. علم اپیدمیولوژی می گوید در پاندمی های پیش رونده اینچینی باید برای احتمالات بسیار کوچک آمادگی داشته باشید و بر همین مبنا فکر می کنم تیم های واکنش سریع می توانند نقش خوبی داشته باشند.
جنگ های بیولوژیکی که باید برایشان آماده باشیم
وی با اشاره به اینکه منطقه ما از نظر مشکلات و تهدیدات زیستی بسیار پرالتهاب است، می گوید: بدین سبب کشور ما باید در این عرصه بصورت جدی تری برنامه ریزی کند. شکل گیری یک CDC قوی در کشورمان یک ضرورت اجتناب ناپذیر است. فکر می کنم بیش از این که در دنیای آینده جنگ های سخت افزاری داشته باشیم، عمدتاً باید در انتظار جنگ های بیولوژیک باشیم و کشوری که بتواند در مقابل این تهدیدات روبرو شود، احتمال حیاتش بیشتر خواهد بود. به جهت اینکه مانند سال ۱۳۹۸ گرفتار غفلت نشویم، باید خودمان را آماده نماییم، باید مانورهایی برگزار نماییم، آموزش دهیم تا مردم مهیا باشند. بدین سبب زندگی در کنار اپیدمی ها و تهدیدات زیستی نیاز به بازبینی اساسی در تمام سازمان ها و بخش ها دارد. امیدواریم اولا از آنچه که در بیش از ۳۰ ماه گذشته رخ داده، به خوبی درس بگیریم و فراموش نکنیم و دوم این که به بضاعت های درونی خودمان بیشتر اهمیت دهیم و به آدم هایی که تخصص دارند، توجه بیشتر نماییم که این امر به نفع جامعه و مردم است.
بیماریابی فعال شود
سوری در بخش دیگری از صحبت هایش درباره ی وضعیت بیماری یابی و شناسایی مبتلایان از شروع پاندمی تاکنون، می گوید: باید توجه کرد که بیماری یابی می تواند فعال یا غیرفعال باشد. بیماریابی غیرفعال به این مفهوم است که در بیمارستان ها و مراکز بهداشتی و درمانی بنشینم تا فردی مراجعه کند. بیماریابی فعال به این صورت است که ما به سراغ جامعه رویم. برای اینکه شدت خیلی از بیماریها به حدی نیست که فرد گرفتار علائمی شود که نیازمند دریافت خدمات بهداشتی و درمانی باشد و خودش مراجعه کند. به عنوان مثال در واریانت اُمیکرون که شدت بیماری کم است، تعداد زیادی فرد بیمار در جامعه مان می چرخند که یا علامت ندارند یا علایم شان جایی ثبت نمی گردد. حال شاید بیماری برای این افراد مشکلی ایجاد نکند، اما همه آنها می توانند حامل بیماری بوده و موجب مرگ افراد دیگر شوند. بیماریابی فعال چند مزیت دارد؛ اولا یک اقدام پیشگیرانه است و کانون های آلودگی و محل تراکم بیماری را در کشور مشخص می کند، می توانیم رهگیری و رصد نماییم، می توانیم افراد در تماس نزدیک با بیمار را مصون نماییم، توالی یابی ژنتیکی ویروس هدفمندتر می شود، اگر در مناطق مرزی بیماریابی مان را فعال نماییم، ترددها را مورد بررسی قرار داده و کنترل می نماییم، می توانیم متوجه شویم که چه گروه هایی و از کدام کشور آلودگی را وارد کشور می کنند و… متاسفانه رتبه کشورمان در زمینه تست به ازای یک میلیون نفر، ۱۲۰ است. هزینه ای هم ندارد. کل هزینه ای که یک تست PCR ایجاد می کند، کمتر از یک درصد کل هزینه هایی است که برای یک مورد بیمار کرونائی صرف می شود. بدین سبب بیماریابی به نفع جامعه است.

وی ادامه می دهد: باتوجه به رصدی که داشتم، خیلی الگوی تعریف شده فعالی در بیماریابی در کشور نداشتیم و عمدتاً انفعالی است. به صورتی که هرچه تعداد مراجعه افزایش خواهد یافت، بیماریابی هم بیشتر می شود و برعکس. خیلی سیستماتیک و قاعده مند نبوده و بنابراین تصویر خیلی روشنی از اپیدمی در کشورمان نداریم. مانند این است که در یک سالن تاریک هستیم و باید دنبال در خروج بگردیم. فاکتورهای اپیدمیولوژیِ درست است که به ما در خروج را در پاندمی ها نشان داده است.
واکسن کرونا دیرهنگام به کشور وارد شد؟
سوری همین طور درباره ی برخی اظهارات در خصوص تامین دیرهنگام واکسن کرونا در کشور، می گوید: مساله واکسن مقداری پیچیده و چالش برانگیز است. تقاضا درباره ی واکسن بسیار بیش از عرضه بود، خصوصاً در ماه های اولیه تولید واکسن ها. این مساله موجب می شد که تامین واکسن راحت نباشد. به صورتی که اولویت واکسن سازان کشور خودشان بود. بدین سبب عرضه و تقاضا در ابتدا نامتعادل بود و کمبودها احساس می شد. حال در پاسخ به این که باید واکسن را زودتر وارد می کردیم یا خیر یا باید خودمان را در کارآزمایی کشورهای دیگر دخیل می کردیم یا خیر، باید توجه کرد که یک شرایط عادی برای تصمیم گیری نبود. هنوز هم هیچ واکسنی در دنیا تاییدیه کامل عادی دریافت نکرده، بلکه هنوز تاییدیه برای شرایط اضطراری دارند. بدین سبب نگرانی از تبعات واکسن وجود داشت و هنوز نمی دانیم ۵ تا ۱۰ سال دیگر عوارض ناشی از واکسیناسیون وجود خواهد داشت یا خیر. بدین سبب در آن زمان تصمیم گیری در اینباره آسان نبوده است.
لزوم شفاف سازی و ادامه مطالعات درباره ی واکسن های کروناسیستم ثبت عوارض واکسن های کرونا فعال شود
وی ادامه می دهد: خوشبختانه با آمدن دولت سیزدهم مقداری از موانع اقتصادی، سیاسی و بین المللی کمرنگ شد، عرضه بیش از تقاضا شد و گشایش هایی بوجود آمد. هم اکنون هم سوال درباره ی واکسیناسیون زیاد است. یک بخشی قسمت اقتصادی آنست که به هر حال برای خیلی از کشورها درآمدزاست. بخشی هم مربوط به این است که چقدر بابت نگرانی هایی که برای واکسن داریم، پاسخ مناسبی وجود دارد. فکر می کنم بحث شفاف سازی مباحث مربوط به واکسن کمک کننده باشد. در عین حال باید مطالعات مان را حتی درباره ی واکسن های وارداتی ادامه دهیم. ما تا حالا سه فاز مطالعه بالینی برای واکسن های داخلی در کشور گذراندیم که تعدادی از آنها هم در وضعیت خاص بوده است مانند ترکیب فاز یک و دو و… بدین سبب نیاز است که مطالعات ادامه یابد و فازهای چهار و پنج را انجام دهیم. همین طور افرادی که واکسن تزریق کردند را پیگیری نماییم. در عین حال گزارش عوارض جانبی واکسن ها هم غیرفعال است و در صورت مراجعه افراد ثبت می شود که باید فعال شده و نظام و سیستم مناسبی برای شناسایی افرادی که به علت واکسیناسیون گرفتار عوارض جانبی شدند، داشته باشیم. هنوز سوالاتی وجود دارد که آیا سزاوار است که دزهای بعدی را به جامعه سفارش نماییم یا خیر، آیا برای کودکان باید از واکسن های موجود تزریق نماییم و… این ها سوالاتی است که پاسخش دشوار است و نیاز به مطالعه و بررسی دارد.
ایثار جامعه پزشکی
سوری در ادامه صحبت هایش درباره ی ارزیابی اش از عملکرد جامعه پزشکی کشور در مقابله با کرونا، می گوید: جامعه پزشکی را دو بخش می بینیم؛ یکی بخش ستادی و تصمیم گیرند و یک بخش هم در قسمت ارائه خدمات و صف. در بخش صف، خدماتی که ارائه شد قابل تحسین و قابل ستایش است. چندصد شهید راه سلامت داشتیم که نشان دهنده این است که جامعه پزشکی از جان خودش گذشت و به مردم خدمت کرد. در زمینه ستادی با وجود این که این گروه هم زحمت کشیدند، چند اشکال اساسی وجود دارد که قسمتی از آن به مشکلات نظام آموزشی بازمی گردد. نظام آموزشی ما در علوم پزشکی ما را خیلی برای مقابله با بحران ها تربیت نمی کنند. حتی متاسفانه در رشته اپیدمیولوژی حتی دو واحد درس مدیریت اپیدمی وجود ندارد. بدین سبب ما در تصمیم گیری و مدیریت اپیدمی خیلی هوشیارانه عمل نمی نماییم. نکته دوم هم پژوهش است. متاسفانه در زمینه پژوهشی در تولید مقاله متوقف شدیم و رسالت اصلی مراکز تحقیقاتی برای پاسخگویی به مسائل مردم کمرنگ شده است. در اپیدمی در شرایطی که نیاز به فعالتر شدن مراکز تحقیقاتی داشتیم، آنها را تعطیل کردیم. در حالی که باید فعال تر می شدند. این در شرایطی است که تلاش ها در صف قابل تحسین است. شاهد بودم در استانهای مختلف که در بیمارستان ها چگونه جامعه پزشکی و پرستاری ارائه ی خدمت می کنند. در بیمارستانی می رفتیم که بیشتر کارکنان پزشک و پرستار مبتلا بودند اما در تب بیماری نمی توانستند استراحت کنند و در کنار مردم بودند.

و اما وعده ای مقدس در یک قدمی مرگ
سوری که خودش هم چندین بار به کووید ۱۹ مبتلا شده است، می گوید: من هم مانند همه افراد جامعه قربانی کرونا در خانواده و در میان دوستان و همکاران داشتیم که خاطرات تلخی بود. خود من از ۱۰ باری که بیمار شدم، ۹ بارش را مطمئنم که به کرونا مبتلا شدم. یکبار در همان اوایل به علت مواجهه زیاد با بیماری بستری شدم و حالم بسیار بد شد و حتی نزدیک بود از دنیا بروم که پزشکان مرا احیا کردند. طی مدتی که با تیم واکنش سریع در سیستان و بلوچستان بودم، همسرم به شدت به کووید ۱۹ مبتلا شد و تنها هم بود. بستری شد و من حتی فرصت نکردم به عیادتش بیایم. همسرم در آن شرایط تنها بود و اگر مسئولان وقت وزارت بهداشت به دادش نمی رسیدند، هیچکس در خانه نبود که به دادش برسد.

وعده مقدس
وی می افزاید: ما هم انسان هستیم و احساس داریم. آنچه در این شرایط سخت به من انگیزه می داد، احساس وظیفه حرفه ای، اخلاقی، انسانی و اجتماعی بود. هنوز هم اگر نیاز باشد حاضرم جان و وقتم را بگذارم. در این بیش از ۳۰ ماه هیچ گاه یک ریال هم از کسی و جایی نگرفتم و آورده مادی برایم نداشت، اما شاید تطهیر گناهان گذشته ام و سرمایه گذاری برای آخرتم بوده است. سخت ترین کرونا را که گرفتم در بیمارستان مسیح دانشوری بستری شدم. در آن زمان حالم خیلی بد بود و تا دم مرگ هم رفتم اما اهتمام می کردم خودم را حفظ کنم. یک روز گفتم خدایا من آنقدر آدم بدی نبودم اگر می خواهی مرا ببری زودتر ببر که اذیت نشوم و اگر هم مقرر است نبری، من نذر می کنم که تا زمانیکه اپیدمی هست رایگان برای مردم کار کنم و تا الان اهتمام کردم که سر وعده خودم بمانم.

او در آخر گفت وگوی خود با ایسنا می گوید: در کنار همه سختی ها و تلخی ها، تجربیات خوبی حاصل شد و یاد گرفتیم که علم در قالب دانشگاه ها محصور نمی گردد.

منبع: